الزام به انجام تعهد

الزام به انجام تعهد به چه معنا است؟

الزام به انجام تعهد یک مسئله حقوقی است.

تعهد در لغت به معنی به عهده گرفتن و پیمان بستن است و این مفهوم  در حقوق در دو معنی عام و خاص استعمال می شود.

معنی عام تعهد معادل عهده و تکلیف و حقوق دینی است.

معنی خاص آن رابطه حقوقی میان دو شخص است که به واسطه آن متعهد له حق دارد متعهد را به پرداخت مبلغی پول یا انتقال مال  یا انجام یا ترک فعل و … الزام نماید.

با توجه به ماده ۲۲۰ قانون مدنی « عقود نه فقط متعاملین را به اجرای چیزی که در آن تصریح شده است ملزم می نماید بلکه متعاملین به کلیه نتایجی هم که به موجب عرف و عادت یا به موجب قانون از عقد حاصل می شود ملزم می باشند»

و مطابق با ماده ۲۲۵ قانون مدنی « متعارف بودن امری در عرف و عادت به طوری که عقد بدون تصریح هم منصرف آن باشد به منزله ذکر در عقد است» .

 

متعهد و متعهدله به چه کسانی گفته می شود؟

در دعوای الزام به ایفای تعهد که یک دعوای حقوقی است،

کسی که تعهدی را بر عهده گرفته‌ و دادخواست باید به طرفین آنها به عنوان خوانده، اقامه شود را متعهد می گویند.

همچنین کسانی که از این تعهدات نفع و سود می‌ برند در اصطلاح متعهدٌله می ‌نامند که به عنوان خواهان باید دادخواست را تقدیم کنند.

ارکان تعهد

موضوع تعهد: موضوع تعهد ممکن است مالی مانند انتقال ملک یا غیرمالی مانند انجام یا عدم انجام کار باشد.

طرف تعهد: ممکن است متعهد یا متعهدله یک یا دو یا چند نفر باشند.

رابطه حقوقی:

نوع رابطه حقوقی است که طرف متعهد را ملزم به انجام امر یا خودداری از انجام امری به نفع متعهدله می ‌کند

که ممکن است ناشی از یک عقد یا یک الزام قانونی باشد.

دعوای الزام به انجام تعهد بسته به موضوع آن ممکن است مالی یا غیرمالی باشد مثلا الزام به تعمیر غیرمالی و الزام به پرداخت وجه نقد مالی است.

 

 

الزام به انجام تعهد

 

قانون مدنی عواملی که منجر به سقوط تعهدات می ‌شود را برشمرده است که با تحقق هرکدام از آن‌ها تعهد از بین رفته و متعهد‌له حق مطالبه مجدد آن یا طرح دعوای مربوطه را ندارد.

وفا به عهد

با انجام تعهد از سوی متعهد، سقوط تعهد حاصل می ‌شود.

در چین حالتی متعهدله یا نماینده وی باید وفا به عهد را تائید کند.

اقاله

اِقاله به هر لفظ یا فعلی واقع می ‌شود که دلالت بر به هم زدن معامله کند.

بعد از معامله طرفین یا وراث آن‌ها با موافقت هم می ‌توانند به تراضی آن را اِقاله و تفاسخ کنند.

موضوع اِقاله ممکن است تمام معامله واقع شود یا فقط مقداری از مورد آن.

ابراء

اِبراء عبارت از این است که متعهدله از حق خود به اختیار صرف ‌نظر کند.

تبدیل تعهد

تبدیل تعهد در موارد ذیل حاصل می ‌شود:

  • وقتی که متعهد و متعهدله به تبدیل تعهد اصلی به تعهد جدیدی که قائم‌ مقام آن می ‌شود به سببی از اسباب تراضی نمایند در این صورت متعهد نسبت به تعهد اصلی برائت پیدا می کند
  • وقتی که شخص ثالث با رضایت متعهدله قبول کند که دین متعهد را ادا نماید؛
  • وقتی که متعهدله مافی‌الذّمه متعهد را به کسی دیگر منتقل نماید.

تهاتر

وقتی دو نفر در مقابل یکدیگر مَدیون باشند بین دیون آن‌ها به یکدیگر تحت شرایط خاصی تَهاتُر حاصل می ‌شود.